کروسیدر: شوالیه سیرکل سیتی
سیرکل سیتی در تاریکی فرو رفته بود. سایههای شب همچون پنجههای یک شکارچی بیرحم بر خیابانهای بارانخورده چنگ میزدند. قطرات باران که بر آسفالت ترکخورده میریختند، در نور کمجان چراغهای خیابان برق میزدند و پژواک قدمهای سنگین مردانی که در سایهها حرکت میکردند، سکوت مرگبار شب را در هم میشکست. مردانی که تفنگهایشان در زیر باران میدرخشید و نگاههای سرد و خالی از احساسشان، نوید مرگی خاموش را میداد. سیرکل سیتی دیگر شبهایی آرام نداشت؛ زیرا چنگالهای پدرخوانده و امپراتوری مافیاییاش آن را در بر گرفته بود.
کوچههای باریک و خیابانهای تاریک پر شده بودند از زمزمههایی از وحشت؛ قتلهای بیدلیل، اخاذیهای شبانه، مردمی که هر شب در بیم و امید به خواب میرفتند، اما امیدشان هر روز کمرنگتر میشد. این شهر دیگر به زادگاه ترس تبدیل شده بود، جایی که انسانها تنها مهرههای بازی یک پادشاه جنایتکار بودند. اما در دل این شبهای تاریک، چیزی در سایهها کمین کرده بود. چیزی که قدمتی فراتر از تاریخ این شهر داشت، چیزی که از قرنها پیش در دل این دنیای فاسد زنده مانده بود: کروسیدر.
او یک مرد نبود، بلکه افسانهای بود که در پچپچهای شبانه مردم زمزمه میشد. کروسیدر، جنگجویی کهن که زمانی در دل سرزمینهای خونین جنگهای صلیبی میجنگید، حالا در هیئت مردی با چشمانی سرد و قلبی سنگی، سیرکل سیتی را خانه خود کرده بود. در روزگاران گذشته، او شمشیرزن بینظیری بود که نامش در میدانهای نبرد طنینانداز میشد، مردی که در دل محاصرههای وحشیانه و نبردهای تنبهتن، دشمنانش را یکی پس از دیگری از پای درآورده بود.
اما با تمام افتخاراتی که در جنگهای بیپایان کسب کرده بود، سرنوشت بازی تلخی را برایش رقم زد. در میانه خون و آتش، در شبی که فریادهای سربازان در هوا پیچیده بود و بوی مرگ همهجا را پر کرده بود، نفرینی بر او نازل شد. قدرتی که فراتر از درک انسان بود، او را به نامیرایی محکوم کرد. شاید جادویی ناشناخته از سوی دشمنانش، شاید هدیهای تلخ از سرزمینی که برایش جنگیده بود؛ اما حقیقت هر چه بود، او را برای همیشه به دنیای زندگان متصل کرد. سالها، قرنها، او شاهد طلوع و سقوط تمدنها شد، دید که چگونه جنگجویان بزرگ به فراموشی سپرده شدند، چگونه کشورها از خاکستر برخاستند و دوباره فروپاشیدند. اما او، همچنان پابرجا بود. در ظاهر، مردی ۴۰ ساله، اما در باطن، روحی که هزاران سال جنگ را دیده بود.
سالها از زندگی در سایهها گذشته بود، تا اینکه سیرکل سیتی به جهنمی از ظلم و بیقانونی تبدیل شد. جایی که دیگر حتی سایهها نیز در امان نبودند. حالا دیگر او نمیتوانست تنها نظارهگر باشد. سوگند دیرینهاش برای محافظت از بیگناهان او را دوباره به میدان کشانده بود.
کروسیدر، شوالیه جاودان، در تاریکی حرکت میکرد. زرهی کهنه اما محکم بر تن داشت، شنلی سیاه که در باد شبانگاهی میرقصید، و چشمانی که نوری سرد و محاسبهگر در آنها میدرخشید. او هنوز از همان سلاحهایی استفاده میکرد که قرنها پیش در میدانهای نبرد به کار گرفته بود؛ شمشیری که فولاد آن بوی خون و جنگ میداد، خنجری که زخمهایش هرگز فراموش نمیشد. سلاحهایی که در دستان او، از هر تفنگی مرگبارتر بودند. با این سلاحها، او به جنگ شب برخاسته بود. هر حرکتش دقیق، هر ضربهاش کشنده، و هر قدمش نوید انتقامی بود که به تاخیر افتاده بود.
اما این بار، دشمنان او سربازان یک امپراتوری نبودند؛ بلکه مردانی بودند که با پول و وحشت بر شهر حکمرانی میکردند. در دفتر پدرخوانده، ترس مانند بوی سیگار در هوا معلق بود. شایعاتی در میان اعضای مافیا پیچیده بود؛ برخی میگفتند که او یک روح است، یک شبح که از دل تاریخ بازگشته تا عدالت را اجرا کند. برخی دیگر باور داشتند که یک قاتل افسانهای، مردی که هیچکس نمیتواند او را بکشد، به سراغشان آمده است. اما پدرخوانده به این خرافات اعتقادی نداشت. برای او، هرکس که جرات کند در برابر قدرت او بایستد، باید از میان برداشته شود. پس آدمکشهایش را به خیابانها فرستاد، اما آنها یا هرگز بازنگشتند، یا شکستخورده و زخمی، در سکوت شب ناپدید شدند.
کروسیدر در دل تاریکی، همچون سایهای در حال حرکت بود. او به چیزی فراتر از انتقام باور داشت؛ به عدالت، به سوگندی که هیچگاه از خاطرش محو نشده بود. اما نبرد او تازه آغاز شده بود. سیرکل سیتی هنوز در چنگال مافیا بود، و پایان این جنگ خونین همچنان در پردهای از ابهام فرو رفته بود. آیا جنگجوی جاودان میتوانست این شهر را از شر دشمنانش نجات دهد، یا اینکه این بار، حتی نامیرایی نیز برای پیروزیاش کافی نخواهد بود؟

در چه سناریوهایی نقش جنگجوی صلیبی به کار می رود؟
جنگجوی صلیبی یک شخصیت اختصاصی در سناریوی اپیک است و تنها در این سناریو میتوانید شاهد حضور این نقش باشید.
قابلیت ها و ضعف های نقش کروسیدر در بازی مافیا
جنگجوی صلیبی یکی از اعضای تیم شهروندی و یکی از قویترین نجاتدهندگان شهر است. کروسیدر و هایپر هر دو نقش هیلر و نجاتدهنده را ایفا میکنند، اما کروسیدر از نظر قدرت بدنی قویتر از هایپر است و هایپر با استفاده از قدرتهای جادویی خود به نجات دیگران میپردازد.
توانایی ویژه کروسیدر، نجات تمامی بازیکنان است و او میتواند قدرتهای منفی را به کاربر اصلی آنها بازگرداند. به عنوان مثال، اگر سایلنسر یکی از اعضای تیم شهروندی را سایلنت کند، در صورتی که کروسیدر او را نجات دهد، این اثر به خود سایلنسر بازمیگردد. این ویژگی در برابر تمام قدرتهای منفی دیگر مانند شات و… نیز صدق میکند.
نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که کروسیدر نمیتواند خودش را نجات دهد و باید قدرتش در شهر بچرخد. همچنین، در تعداد بازیکنان بالای ۲۵ نفر، حضور کروسیدر الزامی است و وجود هایپر به تنهایی کافی نیست. در نتیجه، در زمانهایی که تعداد بازیکنان کمتر است، هایپر میتواند در برابر ورولف بایستد و از شهر دفاع کند، اما در تعداد بالا و با حضور کروسیدر، تنها کسی که میتواند در مقابل ورولف بایستد و او را از بین ببرد، جنگجوی صلیبی است.
کاراکتر اصلی مقابل نقش جنگجوی صلیبی
در واقع، میتوان گفت که جنگجوی صلیبی کاراکتر اصلی در مقابل بسیاری از شخصیتهای منفی بازی است و با قدرت خود میتواند تواناییهای اعضای مافیا را خنثی کند. این ویژگی او را به یک نیروی کلیدی در دفاع از شهر تبدیل میکند و نقش بسیار مهمی در توازن قدرتها ایفا میکند.
نکاتی برای بهبود بازی پلیرها در نقش کروسیدر
کسی که نقش جنگجوی صلیبی را عهدهدار است، نقش بسیار مهمی در بازی دارد. بنابراین، نباید بهطور مکرر درگیر جنگها و درگیریهای روزمره شود. درست است که باید کارهای خود را انجام دهد، فکت جمعآوری کند و تارگت بزند، اما باید بهطور خاص محتاطانه عمل کند؛ زیرا مرگ او میتواند شهر را فلج کند.
کروسیدر، به عنوان مهمترین هیلر بازی، باید بسیار مراقب باشد تا شناسایی نشود؛ زیرا با مرگ او، تیم شهروندان با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد. این کاراکتر به تنهایی میتواند تمام ابیلیتیهای منفی شهر را نابود کند و نابودی او میتواند احتمال پیروزی تیم مافیا را به شدت افزایش دهد.